فساد
بزرگترین مسئله کارگزاران، مشکلاتي بود که برخي از اعضاي مرکزي گروه با آن در همان اوان فعالیت مواجه شدند. بطور مثال «فروزش وزير سابق جهاد سازندگي براي پاسخگويي به برخي از نابسامانيها به مجلس و قوه قضائيه احضار ميشود ... » و همچنين در مطبوعات از قانونشکنيهاي اين گروه در کرمان خبرهايي ميرسد. شائبه حمایتهای نا مشروع هاشمی از کارگزاران جان می گیرد و از سوی دیگر خبر سرمایه اندوزی فائزه هاشمی و مهدی هاشمی که هر دو از اعضای موثر کارگزاران بودند در کیش با انتشار فیلمی ویدئویی فاش و مسلم می شود . همچنين ماجراي شهردار تهران و زنداني شدن دبير حزب کارگزاران به جرم تخلفات گستردۀ مالي در شهرداري تهران،اصلیترین چالش دروني و بيروني ديگري را در حزب کارگزاران به منصۀ ظهور ميرساند. بخصوص اينکه يکي از اتهامات آقاي کرباسچي پراخت مبالغ زيادي از بودجۀ شهرداري به آقاي علي هاشمي براي هزينۀ تبليغات انتخاباتي مجلس پنجم بود.حزب کارگزاران سازندگي- که بر پايه حضور و دسترسي اعضاي آن به مصادر اجرايي و بودجههاي دولت، توان اعمال جابجايي و تغييرات گسترده در مقررات و مصاديق مختلف مالي را داشته است- در طول دولت هاشمی و پس از آن، توانسته است با تخلفات گسترده و بهرهگيري از رانتخواري ، حجم عظيمي از توان و پتانسيل مالي و اقتصادي را به سمت خود جذب نمايد ، از نمونه اين گونه تحرکات و اقدامات آلوده اقتصادي، ميتوان به فعاليتهايي اشاره کرد که به مدد حضور بخشی از این عناصر در مسئوليت شهرداري پايتخت در سالهاي دولت هاشمی و دولت اول اصلاحات صورت گرفته است. عمدۀ اين اقدامات که در پوشش عمران و آباداني و فعاليت اقتصادي در جهت امور خيريه صورت گرفته است، داراي مصاديق متعدد و همچنين بسيار وسيعي است که موجب جابجايي، سوء استفاده و هدر رفتن ارقام کلاني از بيت المال و تضييع حقوق شخصيتهاي حقيقي و حقوقي متعدد شده است.
ژان والژان
آقاي غلامحسين کرباسچي که به «شهردار سابق تهران » معروف است، در تعهدنامهاش به ساواک که براي اولين بار نگارنده در نشريه شلمچه اقدام به افشاي آن نمودم در تاريخ 27/9/52، خود را اينگونه معرفي مينمايد: اينجانب شيخ غلامحسين کرباسچي، فرزند محمد صادق، دانشجوي دانشکده علوم رياضي دانشگاه تهران، بدين وسيله به منظور ابراز حسن نيت و صميميت و مراتب ميهنپرستي و شاهدوستي خود، تعهد مينمايم از اين تاريخ صميمانه با سازمان اطلاعات و امنيت کشور(ساواک) همکاري نموده و چنانچه افراد منحرف و خائن به اينجانب مراجعه نمودند مراتب را فوراً گزارش دهم. کرباسچي در ادامه تعهدنامه خود به ساواک، آيه الله خميني را فردي فاسد و قدرت طلب و ثروتاندوز، اهل ريخت و پاش در امور مادي و تجملگرا معرفي ميکند که فرزندان و اطرافيانش نيز همگي اينگونهاند. وي حتي در بازجويي هاي خويش اعلام مي کند که مصطفي خميني بر اثر اعتياد به مواد مخدر و زياده روي اش در استعمال ترياک کشته شده است و ساواک در اين مورد نقشي نداشته است .سالها گذشت و غلامحسين کرباسچي که آنگونه آيه الله خميني و مراجع را متهم به ثروتاندوزي از وجوهات و تجملگرايي مينمود- پس از انقلاب و گذشت چند دهه- با رسيدن به برخي مناصب دولتي که عمدهترين آنها شهرداري تهران بود، بيپروا شروع به ارتزاق از بيت المال به هر طريق ممکن مي نمايد. بگونهاي که به معروفترين فرد اختلاسکننده پیرو خط امام ! در تاريخ ايران بدل گرديد و در تجملگرايي، گوي سبقت را از همه ربود. و پرونده اختلاس وي همچنان يکي از بزرگترين پرونده هاي اختلاس و ارتشا در تاريخ قضايي کشور مي باشد . کرباسچي در سايه حمايت هاي بي بديل هاشمي به قدرت مي رسد و با روي کار آمدن وي مدلي جديد از مديريت کلان در جمهوري اسلامي تعريف مي شود و رقم مي خورد ، از ديدگاه کرباسچي و گروه مطبوعش اقتصاد و توسعه به شيوۀ ليبرالي آن، از هر چيز ديگر مهمتر و پايهايتر ميباشد. بدين ترتيب وي هويتي منفعتطلبانه داشته و با در نظر گرفتن فضا و شرايط سياسي، روشها و ديدگاههاي سياسي و اجتماعي خود را تغيير ميدهد تا به هر ترتيب در قدرت باقي بماند. ايشان معتقداست که اقتصاد بازار و «توسعه و جذب سرمايه» بر دموکراسي اقتصادي يعني «عدالت و تقسيم عادلانه ثروت» مقدم بوده و به همين دليل ميبايست در سياستهاي کلان کشور، عدالت اجتماعي و برنامههاي حمايتي از اقشار کم درآمد را فراموش کرد و يا آنرا در الويت اصلي قرار نداد . از نظر مديريت شهري، کرباسچي در پست شهرداري تهران ثابت کرد که از استبداد، ديکتاتوري و خودمحوري خاصي در اين زمينه پيروي ميکند.
پسر خاله ها
يکي از افراد نزديک به کرباسچي در شهرداري تهران "آقای قبه " مي باشد . لازم به ذکر است برادران قبه در يکزمان يکي در کنار سعيد امامي فرد دوم وزارت اطلاعات در دو دولت هاشمي بوده و ديگري در کنار کرباسچي ، و هر دو به عنوان مسئول دفتر به نحوه شگفت انگيز و مشکوکي ايفاي نقش مي نمودند . کرباسچي البته در تمام ايامي که داراي قدرت اجرايي بود همواره ارادت و قدر شناسي خود را به هاشمي رفسنجاني و خانواده اش و همچنین محفل اطلاعاتی وابسته به سعید امامی و مصطفی کاظمی ابراز مي داشت ، کرباسچي همواره بخششها، رانتها و کمکهاي کلاني به نزديکان خود بويژه خانواده هاشمي و تيم کارگزاران مينمود و چشمش را بر روي بزرگترين تخلفات شهري ميبست، در اين ارتباط به تعدادي از الطافي که کرباسچي در مسند رياست شهرداري تهران نسبت به خاندان هاشمي و محفل اطلاعاتی ابراز داشته اشاره ميکنم :
بخشش از اموال عمومی به محفل اطلاعاتی
در منطقه نیاوران ، بهارستان 8 قطعه زمینی به مساحت 750 متر با پلاک ثبتی 6/4321 با کاربری فضای سبز عمومی و به عنوان پارک وجود داشته است که مدتی بعد در سال 1370 به ناگاه تمام درختان آن برچیده می شود و در حالیکه این زمین متعلق به اموال عمومی بوده است و هر گونه تغییر کاربری در آن هم می بایست تغییری در مالکیت آن ندهد ، اما بدستور کرباسچی و بدون هیچ ادله و طی روال قانونی این قطعه زمین در اختیار اکبر خوش کوش قرار می گیرد و اکبر نیز در این زمین ساختمانی در سه طبقه بنا می کند و سعید امامی و مصطفی کاظمی و خودش در آن سکنی می گزینند ، قابل ذکر است کرباسچی بعدها با برملا شدن این خدماتی که وی به محفل اطلاعاتی داشته است عنوان نموده بود که آن واگذاری و تغییر کاربری موقتی و امانی بوده و بدستور شورایعالی امنیت ملی بوده در حالیکه بعد ها کاشف به عمل می آید که این عمل نه تنها امانی نبوده است بلکه هر سه نفر نیز اقدام به اخذ سند مالکیت بصورت دو دانگ نموده اند .هر سه خانواده افراد مذکور تا سال 1380 در این ساختمان اقامت داشته اند و پس از برملا شدن محفل قتلهای زنجیره ای در تاریخ 8/6/1380 در دفتر ثبت اسناد رسمی 100 در قلهک تهران هر شش دانگ این زمین را به فردی بنام لیلا باکری بصورت قطعی واگذار نموده اند . هم اکنون در این محل فرد یا افرادی در حال ساخت برج مسکونی در پانزده طبقه می باشند
.اعمال نفوذ در تغيير کاربري و تفکيک اراضي به نفع خانواده هاشمي
کرباسچي با استفاده از اعمال نفوذ مستقيم در کميسيون ماده 7 شهرداري ، باغي به مساحت 2283 متر مربع متعلق به محمد هاشمي (برادر هاشمي رفسنجاني) با پلاک ثبتي 3/838 (واقع در شميران، خيابان شهيد باهنر، خيابان شهيد محمودي، اسفندياري) را تغيير کاربري داده و بدين ترتيب رأي صادره در سال 1365 مبني بر باغ بودن ملک فوق که به صورت صوري به نام خانم خديجه نظري (همسرمحمد هاشمي) و فرزندانش بود، باطل و در تاريخ 3/4/1376 رأي بر غير باغ بودن آن صادر شد. سپس اين ملک با دستور و نظارت کرباسچي تفکيک گرديد که در اين مورد نيز با دخالت مستقيم وي، قيمت تفکيک به جاي متري 000/300 تا 000/400 ريال (درکل 000/000/400 ريال)، متري000/100 ريال (در کل 000/000/120 ريال) محاسبه شد (يعني 000/000/280 ريال تخفيف) که در نهايت در مورد همين مقدار هم تشکيک شده که آنهم البته ً محمد هاشمي با عنايت شهردار از پرداخت آن معاف گرديد. به اين ترتيب بر اساس نظر کارشناسي حدود چند ميليارد ريال ارزش افزوده در مورد ملک مورد نظر بدست آمد و در حدود 000/000/000/5 ريال سود عايد آقاي محمد هاشمي گرديد.
سوء استفاده از قدرت شهرداري به نفع خانواده هاشمي در زمان رياست کرباسچي برشهرداري تهران، خانمي بنام «فرزين»، طي نامهاي به شهرداري درخواست اجازه براي فروش باغي به مساحت 2270 متر در مجاورت پارک جمشيديه تهران (خيابان شهيد باهنر، خيابان جمشيديه، بالاتر از کوچۀ 28، پلاک 62) مينمايد که شهرداري به بهانۀ توسعه پارک، از صدور مجوز خودداري کرده و با تحت فشار قرار گرفتن مالک از طرف شهرداري، نامبرده مجبور به فروش باغ خود به مبلغ بسيار نازل 000/000/900 ريال به فرد مشخص شده از طرف شهرداري ميشود. جالبتر اينکه اين فرد کسي نبود جز «علي هاشمي» يکي از اعضاي حزب کارگزاران (برادرزادۀ هاشمي رفسنجاني) که ملک فوق را با نام صوري همسرش «مريم هاشمينژاد» خريداري ميکند. پس از اين کار کرباسچي سعي ميکند عوامل کاهش دهنده ارزش ملک و موانع فروش آن را برطرف نمايد. وي در ابتدا با استفاده از نفوذ و قدرت خود در شهرداري، طرح توسعه پارک جمشيديه را منتفي مينمايد و همچنين از طرف ديگر طبق مصوبه شهرداري در مورد اين زمين، ميبايست 500 متر از آن به طرح عقب نشيني خيابان جمشيديه و مسيل آن اختصاص يابد که به دستور کتبي کرباسچي اين امر نيز منتفي ميگردد و طرح تعريض اين خيابان براي هميشه به فراموشي سپرده ميشود. پس از اين وقايع، ملک مذکور توسط آقاي علي هاشمي به قيمت 000/000/900/1 ريال فروخته ميشود که 000/000/350 ريال از مبلغ فوق بعنوان حق السهم و رشوه به کرباسچي پرداخت ميگردد. و همچنين يک خودروي بي ام و مدل 1999 به رنگ انگوري بشماره 76489 تهران 41 به همسر کرباسچي از سوي خانم مريم هاشمي نژاد در روز ميلاد حضرت زهرا روز زن هديه مي شود ! اتلاف حقوق دولتي و اخذ رشوه براي تبليغات انتخاباتي در زمان مسئوليت آقاي کرباسچي در شهرداري، آقاي عظيمينيا (رئيس دبير خانه کميسيون ماده 5 شهرداري) با دستور کرباسچي از دو نفر از برج سازان به نامهاي حدادزاده و علوي، جمعا مبلغ 000/000/230/1 ريال جهت کمک به امور تبليغات کارگزاران در انتخابات اخذ نمود و در مقابل، طبق توافقات بعمل آمده، تسهيلات غيرقانوني و ويژهاي براي آنان قائل شد. از جمله اينکه مبلغ 000/000/000/5 ريال بدهي آقاي حدادزاده بابت ساخت برج و مجتمع تجاری در چهارراه تهرانپارس را به مدت يکسال به تعويق انداخت و بهره و زيان آن که بالغ بر 000/000/200/1 ريال و جزو حقوق مسلم شهرداري بود را از آقاي حدادزاده اخذ نمينمايند. همچنين مقدار 1500 متر مربع تراکم مجاني به ارزش 000/000/450 ريال به آقاي علوي اعطاء نموده و از تخلفات شهرسازي پاساژ ملت که متعلق به نامبرده بود، چشم پوشي ميگردد .
عمو جان علوی
علوی کیست ؟ احمد علوی برادر مجتبی علوی مقیم شهر وین اطریش می باشد ، وی که یکی از مظنونین اصلی در پشتیبانی طرح ترور قاسملو می باشد .در سال 1364 درست یک سال پس از تاسیس وزارت اطلاعات و شکل گیری منسجم هسته های ترور جمهوری اسلامی در خارج از کشور از ایران خارج می شود و در پوشش بازرگان در اروپا اقامت می گزیند ، نامبرده پیشتر در وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت می نموده است ، گفتنی است پیرامون احمد علوی و عدنان خاشوکچی و همچنین ارتباطات احمد علوی با موساد در مجله اکونومیست شماره ماه می سال 2004 نگارنده به تفصیل نوشته است ، علوی از جمله رابطان و پل های ارتباطی جمهوری اسلامی با دلالهای فروش اسلحه و مهمات بوده است که از قبل همین معاملات و پورسانتها وی دارایی سرسام آوری را بهم زده است ، علوی همچنین در ترانزیت پنهان مواد مخدر وزارت اطلاعات نیز دستی بر آتش دارد آنسانکه در ژوئن سال 2000 مجتبی علوی به همراه فرد دیگری که کارمند سفارت ایران در سوئد بوده و نامش هرگز فاش نشد در فرودگاه استکهلم ،با صد کیلو مرفین بازداشت می شود گرچه این خبر به سرعت در مطبوعات سوئدی منتشر شد و دولت ایران مکلف به پاسخگویی شد اما پس از سی و شش ساعت هر دو آزاد شدند و سفارت ایران در بیانیه ای اعلام کرد محموله فوق مرفین نبوده و ماده شیمیایی بوده که صرفا مورد استفاده پزشکی قرار می گیرد و خواستار پوزش گمرک سوئد نیز شد ! مجتبی علوی البته میزبان خوبی نیز است ، وی دراکتبر سال 2003 هنگامیکه همسر کرباسچی خیرالنساء عسکریان به جهت عمل زیبایی شکم ( ساکشن) عازم اطریش شده بود در کنار ایشان بوده ویا در سالهای اقامت و تحصیل مهدی و یاسر هاشمی در نروژ همواره به عنوان بانک و حامی اصلی ایشان بوده است ، ضمنا مجتبی علوی در گذشته از فعالین اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا بوده و بمدت سه سال نیز در خلال سالهای 1990 تا 1992 با کاظم دارابی از متهمان اصلی عملیات تروریستی کافه میکونوس
برلین در کار واردات لوازم التحریر به ایران بوده اند .
بر می گردند گل آفتابگردان بکارند
موسسۀ فرهنگي آفتابگردان در تاريخ 24/7/73 پروانه انتشار نشريه «آفتابگردان» به نام آقاي کرباسچي دريافت نمود و در هيات موسسين آن شامل افرادي از جمله : کرباسچي، عطريانفر، فريدون عموزاده خليلي ، شعيرخان سفيد (پسر باجناق کرباسچي ) و خادمي (مسئول دفتر ويژه کرباسچي) بودهاند که کرباسچي با سوء استفاده از قدرت خود در شهرداري اقدام به اعطاء امکانات و بودجههاي شهرداري به موسسۀ فوق نمود. به طور مثال : 1- آقاي کرباسچي با وجوه شهرداري اقدام به خريد يک قطعه زمين در جاده کرج به ارزش 000/000/500/4 ريال نموده و به موسسۀ خصوصي آفتابگردان به جهت ايجاد چاپخانه براي روزنامه اهداء ميکند که متعاقباً هيات مديره موسسه آفتابگردان پس از مدتي ملک فوق را با همان قيمت به شهرداري ميفروشند.2 - در مورخ 25/12/75 آقاي کرباسچي دستور خريد يک ساختمان به ارزش 000/000/950/3 ريال در خيابان فرمانيه و از وجوهات شهرداري منطقه يک را براي روزنامه آفتابگردان صادر مينمايد.3 - اعمال نفوذ و سوء استفاده از موقعيت شغلي در تخصيص مبلغ 000/000/000/10 ريال به مؤسسۀ آفتابگردان. اين مؤسسه نيز مبلغ مذکور را بصورت ربوي به شرکت «فيلتر البرز» وام داده تا پس از گذشت 6 ماه، مبلغ 000/000/000/5 ريال (پانصد ميليون تومان) بعنوان بهره به همراه اصل پول دريافت نمايد. اما اين امر باعث ورشکستگي شرکت مذکور گرديد. شايان ذکر است شهرداري تهران از ستاد مبارزه با مواد مخدر (به رياست يکي از افراد خاندان هاشمي) مبلغ 000/000/000/20 ريال وام دريافت مينمايد که مبلغ 000/000/000/10 ريال بدون هيچ ضابطه اي در اختيار مؤسسۀ آفتابگردان قرار ميگيرد.4 - استفادۀ غير قانوني از ارز تخصيصي از محل رياست جمهوري به منظور احداث چاپخانه شخصي: آقاي کرباسچي در مورخ 29/5/75 و 4/2/75 از معاونت اجرايي رياست جمهوري وقت (محمد هاشمي) به ترتيب در خواست 000/000/15 دلار جهت تأمين ماشين آلات چاپ و 000/000/5 دلار جهت تامين مواد مصرفي چاپ را مينمايد که معاونت رياست جمهوري با پرداخت مجموعاً 000/000/12 دلار موافقت ميکند که آقاي کرباسچي با دريافت اين مبلغ آنرا براي احداث چاپخانه آفتابگردان مصرف مينمايد. لازم به ذکر است که دستگاههاي فوق که به قيمت 000/000/730/3 ريال خريداري شده بود، در مورخ 26/5/76 به مبلغ 000/000/700/5 ريال به شرکت همشهري فروخته ميشود.5 - پرداخت مبلغ 000/000/900/9 ريال تحت عناوين مختلف از وجوه شهرداري به آفتابگردان و همچنین تحويل 222 قلم کالا به ارزش 000/000/239 ريال از اموال شهرداري به موسسۀ آفتابگردان توسط کرباسچي .
بدنبال یک سقف برای خانواده
در سال 1370 کرباسچي از مشاور و مسئول کميسيون منتخب خود، آقاي ابريشمکار که نقش رابط بين وي و برجسازان را نيز ايفا ميکرد ميخواهد تا ساختماني براي وي در شمال شهر فراهم نمايد. به دنبال آن آقاي ابريشمکار يکي از مشتريان شهرداري و از برجسازان با سابقه تهران، به نام آقاي مهندس کريميفرد را به کرباسچي معرفي کرد تا دو باب ساختمان از طريق نامبرده به کرباسچي و علي هاشمي واگذار گردد و در ازاي آن نامبرده از تسهيلات غيرقانوني ويژهاي بهرهمند گردد. بدين ترتيب مهندس کريميفرد که در حال ساخت يک برج 15 طبقه در خيابان مژده نياوران بود و تخلفات گوناگوني از نظر شهرداري در ساخت آن مرتکب گرديده بود، با اهداي ساختمانهاي اشاره شده به کرباسچي، امتيازات ذيل را دريافت نمود:- يک باب ملک (باغ) متعلق به آقاي کريميفرد به مساحت حدود 65/3984 متر مربع به دستور شهردار، بدون پرداخت هيچ مبلغي، مجوز تغيير کابري از باغ به مسکوني دريافت مينمايد که بر اساس قيمت روز، شهرداري متحمل مبلغ 000/000/600/613/1 ريال ضرر در اين زمينه ميشود.- اعطاي000/059/764/66 ريال تخفيف براي500/326/23 مترمربع تراکم در 15 طبقه از سوي کرباسچي به آقاي کريميفرد. - آقاي ابريشمکار بابت بعضي از بدهيهاي آقاي کريمي فرد به شهرداري، بخشي از زيرزمين يک برج در خيابان ملاصدرا به ارزش 000/000/200/1 ريال را از وي تحويل ميگيرد که ساکنين برج نيز مدعياند کريميفرد با اعمال زور شهردار (کرباسچي) آنرا تصرف نموده است. منزل کرباسچي در پشت باشگاه بانک ملت واقع ميباشد که کرباسچي با استفاده از نفوذ خود حدود 1000 متر از باغ باشگاه را نيز تصرف کردهاست. و در هنگام ساخت مبلغ 000/120/480 ريال ويژۀ تراکم براي خود لحاظ نمودهاست..- در مقابل منزل کرباسچي، زميني متعلق به خانم ژاله بافته وجود داشت که به علت موقعيت مکاني و اشراف به منزل شهردار از صدور پروانه ساخت محروم گرديده و حتي پرونده نامبرده به دستور شهردار مفقود شد. (سند شماره 2) همچنين آقاي کرباسچي دو قطعه زمين به پلاک ثبتي 1328/72 و 6096/72 در منطقه تجریش خیابان یکتا و قلهک کوچه امامزاده ابراهیم را از سازمان زمین شهری از محل املاک مزایده ای بدون طی تشریفات قانونی به
نام خود و همسرش دريافت و به فروش رساندهاست.
سوارکاران
شهرداري تهران در زمان رياست کرباسچي، اقدام به تصرف غير مجاز پارک ملی چيتگر تهران که در اختيار سازمان جنگلها و مراتع کشور قرار داشت، نمود. در اين زمينه شکايتهايي از سوي سازمان جنگلها و مراتع صورت گرفت که منجر به صدور حکم از سوي مراجع قضايي در خصوص خلع يد شهرداري از پارک مذکور گرديد اما اين احکام با نفوذ شهرداري در مراجع ذيربط، هرگز اجرا نشد.لازم به ذکر است که شهرداري عليرغم اينکه پارک چيتگر را بصورت غير مجاز تصرف کردهبود، بدون توجه به احکام صادره از سوي مراجع قضايي، اقدام به تفکيک و واگذاري آن توسط شرکت توسعه فضاهاي فرهنگی کشور (شرکت غيرقانوني تحت پوشش شهرداري) به افراد ذيل نمود :1 - واگذاري 45000 متر مربع به ياسر هاشمي تحت عنوان مجري و ضابط فدراسيون سوارکاري کشور. (البته 30000 متر مربع هم توسط وي افزون بر متراژ قبلي تصرف گرديد).2 - واگذاري 13556 متر مربع به فردي به نام قاسم بلنديان براي احداث مجتمع سوارکاري.3 - واگذاري 35000 مترمربع به فردي به نام فرامرز مهاجر(مسئول مجتمع پرشاسب).4 - واگذاري مقداري از پارک به فردي به نام کيومرث پازوکي (عضو کلوپ آلمانها از سوي مرکز تجارت جهاني تهران.)7- ماشینی برای تاخت در سال 1373 کرباسچي از آقاي ابريشمکار خواست تا از طريق آقاي گرامي(مسئول شرکت آسان موتور) تعدادي خودرو هيوندا براي اعطا به مديران وزارت کشور با قيمت و تخفيف مناسب تهيه نمايد. اين خودروها توسط آقاي گرامي به صورت 50% نقد و مابقي اقساط، تحويل کرباسچي گرديد. مبلغ 000/000/500 ريال از حساب اداره کل تدارکات شهرداري بابت پيش پرداخت خريد خودروها در وجه شرکت آسان موتور واريز گرديد. ضمناً مبلغ 000/000/225 ريال نيز به درخواست شهرداري به عنوان تخفيف محاسبه شد. اين مبلغ را آقاي گرامي به عنوان رشوه به شهرداري داد تا کرباسچي امتيازاتي را در امر برجسازي براي وي در نظر بگيرد. از جملۀ اين امتيازات ميتوان به عدم دريافت ديرکرد چکهاي وصول نشده وي در قبال شهرداري به مبلغ 000/000/300/1 ريال بابت عوارض، اشاره کرد. در خصوص تحويل خودروهاي مذکور اين نکته قابل تأمل است که برخي از افراد تحويل گيرندۀ خودروها، اصلا جزء تشکيلات وزارت کشور و اطلاعات نبوده اند. (از جمله محسن نوري، فرزند عبد ا... نوري، و محسن . سین ). در اين زمينه دو دستگاه خودروي پاجرو نيز توسط آقاي گرامي به شخص کرباسچي داده شد که ايشان توسط پسر باجناق خویش و در نمايشگاه متعلق به حسين آسماني واقع در خيابان مطهري تهران خود اقدام به فروش آنها نمود و مبلغ 000/000/150 ريال از اين کار به دست آورد. همچنین محسن تجریشی نماینده رسمی اوپل در ایران که بمنظور احداث تعمیرگاه و نمایندگی مجاز در سه نقطه خیابان شریعتی نرسیده به سه راه زندان و کوچه بهادر جنب میدان آزادی و همچنین در سه راه تهرانپارس درخواست مجوز ساخت و تجدید بنا نموده بود به دستور کرباسچی پنج خودروی اوپل به افراد وابسته به محفل اطلاعاتی تحویل و پس از آن مجوز ساخت بدون پرداخت عوارض به وی اعطا می شود . خودروهای فوق به افراد زیر تحویل شده است :
یک دستگاه اوپل آسترا سرمه ای رنگ بشماره 54983 تهران 41 جهت حجت السلام آشنا معاون ویژه و امور سرویس وزارت اطلاعات ، ضمنا نامبرده داماد حجت السلام دری نجف آبادی نیز می باشد .یک دستگاه اوپل آسترا سفید رنگ بشماره 648 ل 47 تهران 11 جهت محسن خزایی مدیر کل اداره اطلاعات استان قم .یک دستگاه اوپل کورسا زرشکی رنگ برای فرزند حجت السلام شفیعی معاون مردمی و قائم مقام وزارت اطلاعات . و همچنین دو دستگاه اوپل آسترا دیگر نیز برای خانواده قبه و خسرو براتی ، در مورد قبه گفته شد و خسرو براتی نیز از اعضای محفل قتلهای زنجیره ای سعید امامی بوده است و نامبرده همان کسی است که از وی در پروژه به دره افکندن رونامه نگاران و نویسندگان عازم ارمنستان یاد می شود
بینوایان و ژان والژان
آقاي کرباسچي از سال 1368 بر خلاف قوانين موجود اقدام به فعال کردن کميسيون ماده 7 کرده و توسط آقاي ابريشمکار و عظيمينيا مبادرت به توافق با مالکين باغات و گسترش ساخت و ساز نموده که اين امر زمينۀ نابودي باغات را فراهم مي آورد. پس از اين آقاي کرباسچي در تاريخ 23/2/1371 با ابلاغ بخشنامهاي تلويحاً امر تشخيص باغات از غير باغات را بر خلاف قانون به شهرداران مناطق واگذار ميکند. بر اساس مستندات موجود در طي سالهاي 69 تا 76 مقدار 197/785/2 متر مربع باغ- در حاليکه در سند آنها قيد باغ آمده بود- با پرداخت 000/680/812/2 ريال تحت عنوان غرامت قطع اشجار نابود گرديدهاست. برخي از موارد عبارتند از :- باغ پلاک ثبتي 829/28 واقع در خيابان پاسداران، نارنجستان دوم و به مساحت حدود 9300 متر مربع که توسط همسر کرباسچي (خانم خيرالنساء عسکريان) و محسن نوري (فرزند عبدا... نوري) و فائزه هاشمي (دختر آقاي هاشمي رفسنجاني) خريداري و با اعمال نفوذ کرباسچي در کميسيون ماده 7، با تخفيفات ويژه به غير باغ تبديل شده که ارزش افزودۀ آن حداقل 000/000/730/5 ريال برآورد ميگردد.- باغ با پلاک ثبتي 2530/42 واقع در لويزان که از اين باغ حدود 3066 مترمربع در اختيار خانم معظم کرباسيزاده (همسر آقاي محسن نوربخش) گذارده ميشود که سند آن بدون ذکر نوع کاربري در اختيار وي قرار ميگيرد.- پلاک 3/838 بنام خديجه نظري (همسر محمد هاشمي) واقع در امامزاده قاسم تجريش با اعمال نظر آقاي کرباسچي بدون پرداخت هيچگونه وجهي در حساب شهرداري، به غير باغ تغيير کاربري مييابد.در ادامه حمایتها و تخلفات فاحش میتوان به سوء استفاده از شرکت کوثر که مسؤول پروژۀ انتقال آب شرب به مناطق محروم و کويري استان يزد بوده، اشاره داشت. اين سوء استفاده منجر به آزادسازي عدد بسيار بزرگي از سرمايه دولت به نفع اين جريان سياسي- اقتصادي شد. در سال 1373، قطعه زميني به پلاک 297/71 و مساحت تقريبي 340000 متر مربع واقع در ده ونک، در پوشش يک قرارداد قانوني و در ازاي مبلغ 000/000/700/4 ريال، از سوي شهرداري تهران به مؤسسه کوثر يزد که متولي پشتيباني مالي پروژه تأمين آب شرب مناطق بيآب و کويري استان يزد بود، واگذار ميگردد. نکته درخور توجه در اين بخش از اين جابجايي آن است که اولاً زمين موصوف، يکي از قديميترين باغات منطقه دهونک و متعلق به ورثۀ فيروزگر بودهاست. که موقوفات عمده اي در تهران داشته ، ليکن با انجام يک فقره تغيير کاربري در شهرداري وقت تهران، اين زمين به پارک عمومي تغيير کاربري داده شده و سپس با کاهش ارزش آن، با قيمت بسيار نازل (از قرار متري 20 هزار تومان) از مالکين اوليه خريداري ميگردد. يکي از وراث فيروزگر در تماسي تلفني که بعدها نگارنده به جهت موضوع ديگري با وي داشتم اشاره نمود که قبه با تهديد به اينکه در صورت عدم فروش بايد به فکر خريد قبر در بهشت زهرا باشيم ما را مجبور به اين کار نمود ! . در گام بعدي زمين مذکور با همين کاربري و قيمت نازل به مؤسسۀ کوثر يزد واگذار ميشود. مؤسسه کوثر يزد نيز در مهرماه سال 1374 (يعني 8 ماه پس از اين انتقال عجيب) ملک موصوف را طي يک وکالتنامه کامل به آقاي علي خاتمي (برادر سيد محمد خاتمي ) واگذار مينمايد که در متن اين وکالتنامه هيچگونه نشاني از پرداخت ما به ازاء برابر يا نابرابر در ازاي اين وکالت و واگذاري نيامده است. در متن وکالتنامه مؤسسه کوثر به آقاي علي خاتمي، اينگونه ذکر شده که : « مؤسسه به ايشان وکالت معامله با غ مذکور به هر شکل وهر طريق يا به هر سازمان و مؤسسه دولتي و غير دولتي يا شهرداري و يا غيره طي هرگونه معامله و توافق ديگر که صلاح مي داند، با اختيارات تام به نفع خود و يا هر مؤسسه و يا هر شخص حقيقي و حقوق ديگر...» را داده است و در حقيقيت مؤسسه کوثر يزد، اين باغ قديمي 340000 مترمربعي را به آقاي علي خاتمي ميبخشد. متعاقباً ايشان نيز ذيل همين حبه نامه، اين ملک را به فردي به نام محمد ريسمانيان يزدي واگذار نموده است. متن نگارش آقاي خاتمي در هامش وکالتنامه موصوف بدين شرح است: «... چون پلاک 297/71 موضوع اين نامه به بيع[؟] قطعي و شرعي[!] اينجانب درآمده است کليه حقوق خودرا به آقاي محمد ريسمانيان يزدي واگذار مينمايم! » . تا اين بخش از سلسله اقدامات پنهان و غير قانوني شاهد شناسايي و تغيير کاربري و تصاحب اين ملک بزرگ توسط شهرداري و خريد بسيار نازل آن از صاحبان ملک و فروش ارزان آن به مؤسسه کوثر يزد و همچنين هديه شدن آن به آقاي علي خاتمي هستيم، ليکن اين باغ قديمي، کماکان مستمسک اقدامات غير قانوني و سوء استفادههاي ديگر قرارگرفته وکماکان نقش خود را به عنوان ابزاري براي فرار عدد بسيار بزرگي از جيب بيتالمال به نفع مرتکبان ايفاميکند. آقاي علي خاتمي با وجود اينکه در هامش وکالتنامه مؤسسه کوثر، اين ملک را به دلايلي نامشخص به آقاي ريسمانيان يزدي واگذار نموده است در کمال تعجب در تيرماه سال 1375 مجدداً در مقام مالک، ملک موصوف را به شهرداري ميفروشد! در اين معامله که بين علي خاتمي و عظيمينيا (رئيس دبيرخانه کميسيون ماده 5 شهرداري) امضاء شده در ازاي واگذاري مجدد باغ موصوف به شهرداري، آقاي علي خاتمي از 83000 متر مربع تراکم شناور در تهران بهرهمند ميگردد. با يک محاسبه بسيار عادي روشن است که اگر قيمت تراکمهاي دريافتي از سوي آقاي خاتمي را بر مبناي قيمت شهرداري تهران محاسبه نماييم، عددي بيش از 000/000/000/33 ميليارد ريال ميگردد. در اين نمونه تاريخي و عجيب، اهالي منطقه هيچ نوع تغييري در وضعيت فيزيکي اين باغ را مشاهده ننمودند. لکن هر لحظه اقدامي ظاهراً قانوني در عمليات متعدد انجام گرفته در خصوص مالکيت اين باغ، اعداد و ارقام بزرگي را طي دو مرحله از بيتالمال عايد اين عناصر کردهاست. بنا بر اسناد حجم بزرگي از تراکم هاي حاصله در اين چرخش آلوده اقتصادي(69000 متر مربع) در مقطعي کمتر از 5 ماه يعني (از تاريخ 10/12/75 تا 29/4/76) مورد استفاده آقاي علي خاتمي قرار ميگيرد، يعني عددي در حدود 000/000/080/22 ميليارد ريال. حال نگارنده که به زعم احکام دادستاني انقلاب اسلامي و يا روزنامه کيهان ضد انقلاب فراري مي باشم هيچگونه اظهار نظري در اين موارد و شخص آقاي غلامحسين کرباسچي و خاندان هاشمي رفسنجاني که بنا به گفته آقاي اکبر هاشمي حتي آن دارايي هاي موروثي خويش را نيز صرف اسلام و انقلاب نموده اند ، نمي نمايم و اين شما و قضاوت شما در خصوص عاليجنابان قدرت طلب و فرصت طلب ، روزي انقلابي و روزي ليبرال و روزي اصلاح طلب ...
راستي به نظر شما چه سنخيتي ميان اين آقايان و حزب متبوعشان يعني همان کارگزاران سازندگي با ارزشهاي اوليه انقلاب اسلامي و همچنين مقولۀ اصلاحات، سازندگي و آباداني وجود دارد؟
البته حزب کارگزاران سازندگی و یا بهتر بگویم تیم سیاسی مدرن هاشمی رفسنجانی ، پرونده لفت و لیسهایش و خرابکاری هایش فقط مختص به غلامحسین کرباسچی نبوده و نیست در این میان میتوان به چهره های دیگری نیز اشاره کرد به عنوان مثال افراد دیگری من جمله جناب آقای عطریانفر! در فرصت آتی به ایشان
خواهیم پرداخت ....
Amir Farshad Ebrahimi©
۹:۱۰ قبلازظهر | |
|
|
|